(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم
(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

(یادامام وشهدا) زخم هایتان یادمان رفت و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

جانباز قطع نخاع گردن که باشی

جانباز قطع نخاع گردن که باشی

دوپایت در خاک جبهه جا مانده باشد

سرطان هم که داشته باشی

به علت نارسایی کلیه دیالیز هم که بشوی

زخم بستر هم که داشته باشی

هر روز شهیدی و

شهدا غبطه تو را خواهند خورد

و وای بر ما و کسانی که از تو غافل شدند

خدایا ما را شرمنده قهرمانانمان نکن...

سید حسین آملی بعد از سی و سه سال را به سینه خوابیدن بر روی تخت، آسمانی شد...

سیدجان شهادتت مبارک

Habiliyan

هابیلیان(پاسخی به کانال های ضد دین)]

ساعت 4 صبح روز سوم شهریورماه سال 1320 به سرجوخه ملک محمدی در پاسگاه مرزبانی جلفا در آذربایجان‌شرقی خبر می‌دهند

ساعت 4 صبح روز سوم شهریورماه سال 1320 به سرجوخه ملک محمدی در پاسگاه مرزبانی جلفا در آذربایجان‌شرقی خبر می‌دهند لشکری عظیم از ارتش سرخ شوروی بسوی مرز می‌آید و قصد دارد از «پل آهنی» گذشته و وارد کشور شود. سرجوخه خبر را به تبریز مخابره می‌کند و از آنجا هم به تهران. از پایتخت دستور می‌آید که پادگان را تخلیه کنید و بدون هیچ مقاومتی اجازه ورود ارتش شوروی را بدهید. سرجوخه جسور خطاب به سربازانش می‌گوید: «هرکسی می‌خواهد، برگردد. من اینجا می‌مانم. می‌خواهم از کشور مقابل اجنبی‌ها دفاع کنم.» ملک محمدی همراه با سرباز عبدالله شهریاری، سیدمحمد رایی هاشمی و سرباز دیگری هم قسم می‌شوند و می‌مانند.

هنگامی که نخستین نفربر شوروی قصد عبور از پل آهنی را دارد سرباز شهریاری بسوی راننده آن شلیک می‌کند و سرباز روس را از پای درمی‌آورد. درگیری سنگینی بین نیروهای کاملاً مسلح ارتش شوروی و سرجوخه و 3 سربازش در می‌گیرد. این درگیری به گفته شاهدان ماجرا که مشروح آن در اسناد آکادمی نظامی روسیه هم موجود است 48 ساعت به طول می‌انجامد و در نهایت سرجوخه محمدی همراه با دو سرباز دیگرش عبدالله شهریاری و سید محمد رایی هاشمی زیر آتش شدید توپخانه لشکر 47 شوروی به شهادت می‌رسند. نفر چهارم برای رساندن خبر ورود لشکر 47 به دستور سرجوخه ملک محمدی ساعتی پیش از شهادت همرزمانش بسوی تبریز رفته بود.

سرلشکر نوویکف، فرمانده لشکر 47 شوروی وقتی متوجه می‌شود که سربازان ایرانی کشته شده‌اند از پل آهنی عبور می‌کند و وارد خاک کشور می‌شود. او وقتی فهمید 48 ساعت است که تنها با 3 سرباز جنگیده، به نشانه احترام یکی از درجه‌هایش را از روی دوشش باز کرد و روی سینه سرجوخه محمدی گذاشت و از چوپانی خواست 3 سرباز شجاع را به شیوه مسلمانان کنار پل آهنی دفن کند. تدفین این 3 سرباز به‌خاطر وطن‌پرستی‌شان با تشریفات نظامی از سوی لشکر 47 ارتش دشمن صورت گرفت.بر روی سنگ آرامگاه هر سه نوشته شده است : آرامگاه ژاندارم شهید ...، که در شهریور ماه ۱۳۲۰ در راه انجام وظیفه در مقابل مهاجمین ایستادگی و به شهادت رسیده است.

درسال ۱۳۷۵ هجری شمسی آرامگاه این مرزبانان بازسازی شد و هر هفته مراسم ادای احترام توسط نیروی مرزبانی ناجا بر سر مزار این مرزبانان انجام می شود.(روحشان قرین رحمت الهی باد)آمین

جمعیت رهروان امربه معروف ونهی ازمنکر

دستان شمارا بستند و....

http://uupload.ir/files/mx2e_%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86.jpg

دستان شمارا بستند و

مامدتها است که چشمانمان را بسته

و  روزه سکوت برفقروفسادوتبعیض گرفته ایم؟!

مانده ام باآن نگاهتان چه کنم؟ شادی روح مطهرشان سه صلوات

امام_خمینی(ره):

http://uupload.ir/files/oiyz_%D9%85%D9%86_%D8%AF%D8%B1.jpg

امام_خمینی(ره):

من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید

انقلاب به دست نااهلان

و نامحرمان بیفتد.

۱۳۶۷/۴/۲۹

هر هفتـہ مےرفت جمڪران، یڪ سفر باهم رفتیم، شب جمعہ بود و

http://uupload.ir/files/vuhj_%D9%87%D8%B1_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%80%DB%81.jpg

هر هفتـہ مےرفت جمڪران، یڪ سفر باهم رفتیم، شب جمعہ بود و شب شهادت حضرت زهرا (س)، اول رفتیم تهران، روضه ی بیت رهبری، توی صف ورودی گفت: میای برای آقا نامه بنویسیم؟ گفتم: چرا که نه! خب حالا چے بنویسیم؟ بنویس: آقا دعا کنید شهیــد بشیم.

در آخرین پیامش برایم نوشت:

سلام داداش، خوبی بدی دیدی حلال کن، ان شاءالله امروز عازمم، دعا کن روسفید بشم، بهش زنگ زدم پرسیدم: ڪی برمیگردی؟ خیلی جدی گفت: ان شاءالله دیگه برنمیگردم.

شهید محسن‌ حججی

راوی: دوست شهید

khadem_shohda

جمعیت رهروان امربه معروف ونهی ازمنکر