سخنانی از امام خمینی (ره) در باره ظهور
بسیار زیبا و قابل تٵمل :
۱-پیروزی ما را خدا تضمین کرده است ما حکومت اسلامی تشکیل می دهیم و پرچم را به صاحب پرچم می سپاریم.
کیمیای محبت محمد ری شهری ص 72..
هفته نامه پرتو 15/مهر/83
۲-در ولادت حضرت رسول (صلی الله علیه وآله)، 14 کنگره قصر ظلم خراب شد. بنظر شما نمی آید که یعنی در قرن چهاردهم ظهور میشود، محتمل است، نزدیک است و می شود.
صحیفه نور ص 42 جلد 19
هفته نامه پرتو 15/مهر/83
۳-این انقلاب امانتی است که باید بدست شما به صاحب اصلی آن سپرده شود. با دست شما بلی با دست شما
۴-از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن بخواست خداوند قادر قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است
صحیفه نور جلد 12 ص 125
هفته نامه پرتو 15/مهر/83
۵-نهضت اسلامی ایران در اواخر این قرن ، سرنوشت امت اسلام را در قرن آتی دگرگون خواهند نمود.
صحیفه نور جلد 15 ص 17
هفته نامه پرتو 15/مهر/83
۶-دست عنایت خدای تبارک و تعالی بر سر این ملت کشیده شده است و ایمان آنها را تقویت نموده است که یکی از علائم ظهور بقیه الله ارواحنا فداه است.
صحیفه نور جلد 16ص 32
۷-وعده دیدار نزدیک است.. یاران مژده باد/
روز وصلش میرسد.. ایام هجران میرود.
منبع: دیوان اشعار امام خمینی (ره)
۸-تمام دستگاههایی که الآن در کشور ما بکارگرفته شده اند باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی سلام الله علیه.
صحیفه نور امام جلد 12 ص 483 و 482
هفته نامه پرتو 15/مهر/83
۹-مسؤولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام است به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه
هفته نامه پرتو : 15/مهر/83
۱۰-من با اطمینان می گویم اسلام، ابرقدرتها را به خاک مذلت می نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.
صحیفه نور جلد 20 ص 118
کیهان 27/3/86
۱۱-ما بخواست خدای تعالی بر دشمنان بشریت و اسلام پیروز خواهیم شد و امید است که نصر خدائی و فتح مسلمانان نزدیک باشد.
صحیفه امام جلد 11 ص 110
روزنامه جمهوری اسلامی 25/5/85
۱۲-جنگ ما فتح فلسطین را بدنبال خواهد داشت.
روزنامه جمهوری اسلامی 25/6/85
۱۳-می توان گفت خورشید درخشان ۲۲ بهمن به نصف النهار آمال و آرمانهای بزرگ اسلامی نزدیک میشود...
گوئی وعده خداوند قادر نزدیک است و امید است این بارقه برق آسا که در سراسر جهان پرتو افکنده و نوید فتح مبین می دهد به حکومت مطلقه منجی آخرالزمان و پناه مستضعفان متصل شود.
صحیفه نور جلد 19 ص 47
هفته نامه پرتو: 15/مهر/83
۱۴-امید واثق که شرق در بند غرب (اعراب) از چنگ غرب و شرق توطئه گر نجات پیدا کنند و این قرن، قرن نورانی کشورهای اسلامی می باشد.
صحیف نور جلد 10 ص 36
هفته نامه پرتو : 15/مهر/83
امام خمینی (ره) :
توجّهتان را به مهدی موعود بیشتر کنید و ما باید در این طور روزها و در این طور ایّام الله توجه کنیم که خودمان را مهیّا کنیم از برای آمدن آن حضرت،
من نمی توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است.
نمی توانم بگویم شخص اوّل است، برای اینکه دوّمی در کار نیست.
ایشان را نمی توانیم ما با هیچ تعبیری، تعبیر کنیم. الا همین که مهدی موعود است.
آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر و ما باید خودمان را مهیّا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه موفّق شدیم ان شاءالله به زیارت ایشان طوری باشد که رو سفید باشیم پیش ایشان.
تمام دستگاه هایی که الان بکار گرفته شده اند در کشورِ ما، و امید است که در سایر کشورها هم توسعه پیدا کند، باید توجّه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیّا کنند برای ملاقات حضرت مهدی سلام الله علیه.
صحیفه نور (صحیفه امام) جلد 12، ص 483 و 4
روزی که امام اموال خود را اعلام کرد.
امام خمینی(ره) در تاریخ ۲۴ دی ۱۳۵۹ به صورت #داوطلبانه، اولین مقام رسمی بودند که فهرست دارایی و اموال خویش را به موجب اصل ۱۴۲ قانون اساسی به دیوان عالی کشور اعلام کردند:
#شفافیت
نام: روح الله
نام خانوادگی: مصطفوی معروف به خمینی
شماره شناسنامه ۲۷۴۴
محل صدور: خمین
سمَت: روحانی
۱- دارایی غیر منقول (با ذکر مشخصات):
1 یک باب منزل مشتمل بر بیرونی و اندرونی در قم، محله باغ قلعه که معروف است.
2 قطعه زمینی است ارث پدری است و به حسب اطلاع حضرت آقای پسندیده مشاع است بین این جانب و معظمٌ له و ورثه مرحوم اخوی که اجاره سهمیه این جانب از قرار اطلاع آقای اخوی، سالی چهار هزار ریال است که داده نمیشود.
(به موجب حکم مورخ ۶۲/۱۲/۲۶، امام سهم موروثی خویش در خمین را به فقرای این شهر بخشیده و واگذار نمود)
۲- دارایی منقول اعم از نقدی، موجودی یا سپرده بانکی، سهام و اموال غیر منقول دیگر با ذکر قیمت تقریبی:
1 وجه مختصری است در تهران که نذورات و هدایای شخصی است.
2 اثاث منزل ندارم، مختصر اثاثی است در قم و تهران، مِلک همسرم میباشد.
دو قطعه قالی در منزل است، دادهاند که اگر خواستم بابت خمس حساب کنم، و مال این جانب و ورثه نیست باید به سادات فقیر بدهند.
چند جلد کتاب، بقیه کتبی است که در زمان شاه مخلوع به غارت رفت و نمیدانم چقدر است و چند جلد کتاب که در مدتی که در تهران هستم از طرف مولفین هدیه شده است که قیمت تقریبی آن را نمیدانم، ولی قدر قابلی نیست، اثاثی که در منزل مسکونی فعلی در تهران است مِلک صاحبان منزل است، احمد اطلاع دارد.
3 کلیه وجوهی که در بانکها یا در منزل یا نزد اشخاص است که آقای پسندیده مطلع هستند، به استثنای وجه مختصری که اشاره شد، وجوه شرعیه میباشد و مِلک این جانب نیست، و ورثه این جانب در آنها حقی ندارند و تکلیف آنها را به حسب وصیت تعیین نمودهام.
تاریخ ۲۴ دی ماه ۱۳۵۹
۷ ربیع الاول ۱۴۰۱
#روح_الله_الموسوی
ولادت مولا علی (علیه السلام) وصف کردنی نیست.
روز سیزدهم رجب و سالروز ولادت مولا علی(ع) وصف کردنی نیست،آنچه که وصف کنند از او، دون شأن اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و دیگران درباره او گفته اند، شمه ای از آن چیزی است که او هست.
غالباً مسائلی که درک می کرده اند و می کنند راجع به مولا علی بن ابی طالب، عرضه می داریم. آن چیزهایی را که ما نمی توانیم درک کنیم و دست عرفا و فلاسفه و دیگران از آن کوتاه هست، آن چیز قابل ذکر نیست.
انسان تا نشناسد، نمی تواند بگوید و آن مقداری هم که در دسترس ماست، آن قدر زیاد است که گفتن او محتاج به زمانهای طولانی است. و لهذا ما باید در پیشگاه مبارک ایشان عذرخواهی کنیم و عذر تقصیر بخواهیم که ما قاصریم و نمی توانیم بیان کمال شما را بکنیم.
#امام_خمینی
صحیفه نور، جلد ١٩،صفحه ١٣۶
جانفشانی عاشقان امام(ره) در حفاظت از مرزها/
دانشآموزی که اولین شهید آستارا شد
شهید نادر حاجی عباسی در تاریخ دوم تیر ماه سال ۱۳۳۹ در خانوادهای مؤمن و مذهبی در شهرستان مرزی بندر آستارا دیده به جهان گشود.
شهید حاجیعباسی که عکس امام خمینی(ره) همواره بر سینهاش نقش بسته بود، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حین حفاظت داوطلبانه از مرزهای کشور در تاریخ ۲۵ دی ماه سال ۱۳۵۷ در منطقه مرزی پاسگاه قنبرمحله آستارا به فیض شهادت نائل آمد.
نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 بهروایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی
گزیدهای از سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در جمع مسئولان نمایندگیهای مقام معظم رهبری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 25مرداد1388
درآستانه سالگرد فوت آقای #هاشمی_رفسنجانی /20
جرقه فتنه [بعد از انتخابات 1388] وقتی زده شد که آقای هاشمی رفسنجانی آن نامه کذایی و سرگشاده را به مقام معظم رهبری نوشتند و درحقیقت با آن نامه اعلان جنگ دادند؛ آن نامه در حقیقت اعلان جنگ بود. قهرا این موضوعی است که با جریانهای گذشته و با فتنهانگیزیهایی که در طول این۳۰ سال شد خیلی تفاوت داشت. البته ما جریانی مثل شیخ حسینعلی منتظری داشتیم اما در اینجا [موضوع] خیلی تندتر و شکنندهتر بود...
اگر شما در زندگی آقای هاشمی رفسنجانی مطالعه داشته باشید میبینید یکی از ضعفهای بزرگ آقای هاشمی، که خیلی خطرناک است، #غرور است؛ کافی است شما خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی را مطالعه کنید میبینید خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی به گونهای ترسیم شده که انگار ایشان رهبر انقلاب بوده، ایشان امام را هدایت میکرده، خیلی مواقع امام اشتباه میکرده و ایشان میآمده با امام کلنجار میرفته [و] بحث میکرده، چیزی نمانده که بگوید «در حقیقت من رهبر بودم و امام به خاطر موقعیتی که داشت سیاست مرا اجرا میکرد» این از غرور ریشه میگیرد، غروری که در شخص هست باعث میشود خودش را اینگونه ببیند. آقای هاشمی رفسنجانی بعد از رحلت امام خودش را «مرد شماره یک» میدید. در زمان امام خودش را «مرد شماره دو» میدید البته اینطور بود. نمیدانم شما یادتان هست یا نه واقعا مدتی از نظر تحلیل سیاسی آقای هاشمی را به عنوان «مرد شماره دو» میشناختند [ایشان] بعد از امام «مرد دوم» محسوب میشد بعد از رحلت امام ایشان فکر میکرد درست است [که] به ظاهر مقام معظم رهبری به عنوان [مقام] ولایت و رهبر جامعه حضور دارد اما باید تمام نظام، ولیفقیه، رئیس دولت، رئیس مجلس، سران دیگر، همهشان در زیر مهمیز او باشند در حقیقت او هدایتکننده باشد و آنها اجراکننده، [روحیهای] شبیه روحیه صدامی؛ حزب بعث وقتی در عراق به قدرت رسید رئیسجمهور به ظاهر #احمدحسن_البکر بود اما همه میدانستند کارگردان اصلی پشت پرده #صدام است [در حالی که] صدام آنموقع هیچ سمتی نداشت حتی نظامی هم نبود میدانید که یکدفعه الکی لباس ارتشی بر تن کرد و یادم نیست با درجه سرهنگی یا درجه دیگری [به یک نظامی تبدیل شد]....
وقتی که آقای هاشمی احساس کرد مقام معظم رهبری براساس آن رسالت الهی، بر اساس آن خصوصیات اخلاقی معنوی و عرفانی که دارد طبق وظیفه خودش عمل میکند [و] اینجور نیست که بگوید «چون با هم رفیق بودهایم، چون با هم سابقه طولانی داشتهایم، چون آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان، در مسئله رهبری من، نقش مهمی داشته پس حالا باید حق و سهم او را در نظر گرفت».
همینجا عرض کنم این موضوعی که اطرافیان و نورچشمیها و آقازادههای آقای هاشمی دائما این طرف و آن طرف مطرح میکنند که: «پدر ما آقای خامنهای را به رهبری رساند» همین مسئله درباره حضرت امام هم فراوان گفته شده؛ آقای منتظری هم در خاطراتش مفصل به آن پرداخته که «من در رسیدن آقای خمینی به مقام مرجعیت نقش داشتم» این طبیعی است که افراد قدرتطلب چنین ادعاهایی داشته باشند اما حقیقت این است که آنچه باعث شد حضرت امام به مقام ولایت و مرجعیت برسند علم، معنویت [و] سیاست ایشان بود؛ کسی در این قضیه نقش اساسیای نداشت. از آقای هاشمی باید سؤال کرد «اگر شما در آن روز مقام معظم رهبری را در مجلس خبرگان به عنوان رهبر تأیید نمیکردید، چه کسی میخواست [رهبر] باشد؟ چه کسی را داشتید؟ امروز چه کسی را دارید؟ امروز چه کسی میتواند تالی تلو مقام معظم رهبری تلقی بشود؟» این شما نبودید که ایشان را به مقام رهبری رساندید، این ویژگیهای خود ایشان بود، خصوصیات خود ایشان بود، معنویت خود ایشان بود و اینکه ایشان خیرالموجودین بودند و هستند، بعد از امام واقعا کسی [را] که بتواند یک چنین مسئولیت و رسالت بزرگی را بر عهده بگیرد نداریم اینها دیگر کملطفی اینها است در هر صورت وقتی که ایشان دید که نمیتواند رهبری را آلت دست قرار دهد امیدش به این بود که اقلا دولتهایی که به قدرت میرسند در خدمت او باشند، نظر او را اجرا کنند، سیاست او را اجرا کنند، با ایشان مشورت کنند، افراد و اعضای وابسته به او را در کابینهها جا بدهند...
خیلی جالب است [با مطالعه] خاطرات هاشمی رفسنجانی تفاوت فکری او با امام و دید امام نسبت به مردم و دید او نسبت به مردم [مشخص میشود]، او در خاطراتش مینویسد: «وقتی #بنیصدر به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد ما بنیصدر را شناخته بودیم، خیلی با امام صحبت کردیم که بنیصدر را کنار بزند. اما امام نسبت به بنیصدر نظر مثبت داشت و هر چه ما در این زمینه با امام صحبت میکردیم نتیجهای نداشت حتی من گریه کردم ولی امام سفت و سخت از بنیصدر حمایت میکرد تا بالاخره معلوم شد که نظر ما درست است» خوشبختانه ابوالحسن بنیصدر خاطرات خودش را در فرانسه منتشر کرده، کاش این کتاب [به] ایران بیاید و لااقل این قسمت [آن] در دسترس مردم قرار بگیرد، [بنیصدر] میگوید: «وقتی که من رفتم به آقای خمینی گفتم که میخواهم کاندید بشوم ایشان مخالفت کرد. گفت: شما به سه دلیل صلاحیت ندارید؛
۱- ولایت فقیه را قبول ندارید.
۲- نظر منفی نسبت به روحانیان دارید.»
[و مورد] سوم الان یادم نیست. امام در نامه ۶/۱ خطاب به آقای منتظری میگوید: «والله من به بنیصدر رأی ندادم» قسم جلاله میخورد. امام بهتر از هرکسی بنیصدر را میشناخت. تفاوت امام با امثال هاشمی رفسنجانی در این بود که امام اینجور نبود [که] تا روزی که به قدرت نرسیده دم از مردم بزند، دم از خلق بزند و وقتی که به قدرت رسید بگوید گور پدر مردم [و] دیگر به مردم اعتنا نکند. امام به بنیصدر رأی نداد، بنیصدر را برای ریاست جمهوری صالح نمیدانست اما نیامد مردم را هدایت کند و بگوید بنیصدر اینجوری است، اجازه داد که مردم خودشان راه را پیدا کنند...
امام به مجلس خبرگان، به همین آقای هاشمی رفسنجانی، گفت: «آقای منتظری را به عنوان قائممقام تعیین نکنید! صلاح نیست.» و ایشان نظر امام را زیر پا گذاشت و ایشان را به عنوان قائممقام تعیین کرد. وقتی ایشان و مجلس خبرگان، آقای منتظری را به عنوان قائممقام تعیین کردند امام قهر نکرد، [نخواست] نظر منفی داشته باشد [و] نق بزند [که] «من از اول گفته بودم» به افکار مردم، به نظر مجلس خبرگان احترام گذاشت [و] خیلی مسائل را به آقای منتظری تفویض کرد؛ این تفاوت یک مرد خدا با انسانهای قدرتطلب است که به نظر جمع، به نظر اکثریت احترام میگذارد. ...
شبی که امام از دار دنیا رحلت کردند، من در #جماران بودم. ساعت ده شب بود که امام چشم از جهان فرو بست، آقای هاشمی آنجا به مرحوم احمد آقا به شدت اصرار داشتند: «شما خبر فوت امام را اعلام نکنید، بگوییم که مردم به مساجد بروند برای سلامتی امام دعا [کنند] و ختم امن یجیب [بگیرند] تا ما بتوانیم در مجلس خبرگان رهبر بعدی را تعیین کنیم [و خبر فوت امام] بعدا اعلام شود» [ایشان] نگران این بود که اگر قبل از اینکه مجلس خبرگان رهبر جدید را انتخاب کند خبر فوت امام منعکس شود، شیرازهمملکت از هم بپاشد این نشاندهنده عدم شناخت نسبت به مردم است یعنی [ایشان] هم نسبت به مردم خوشبین نیست، نسبت به مردم دید درستی ندارد، مردم را نشناخته و هم اصلا نسبت به مردم بیاعتناست از اول میخواهد به مردم دروغ بگوید، از اول میخواهد با مردم برخورد دوگانه داشته باشد این سیاستبازی از مسائلی است که متأسفانه آقای هاشمی را به چالش کشانده [ایشان] نه تنها با مردم حتی با خودیها [هم] اینگونه برخورد میکردند...