(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم
(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

(یادامام وشهدا) زخم هایتان یادمان رفت و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

حجاب نفس

حجاب نفس

باید دانست اگر انسان از خود غفلت کند و در صدد اصلاح نفس وتزکیه آن برنیاید و نفس را سرخود بار بیاورد هر روز ، بلکه هر ساعت، بر حجاب های آن افزوده شود و از پس هر حجابی، حجابی بلکه حجبی برای او پیدا شود تا آنجا که نور فطرت بکلی خاموش شود و از محبت الهیه در آن اثری و خبری باقی نماند بلکه از حق تعالی و آنچه به او مربوط است متنفرگردد و ریشه عداوت حق و مقربان درگاه مقدس او در قلبش محکم گردد تا آنجا که به کلی درهای سعادت به روی او بسته شود و راه آشتی با حق تعالی و شفعاء (اهل شفاعت) منسدّ (بسته) گردد .

امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص83

 

داعشی ها محاصره اش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیرش تموم شد

https://s8.uupload.ir/files/%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4%DB%8C_%D9%87%D8%A7_h9hi.jpg

داعشی ها محاصره اش کردن

تا تیر داشت با تیر جنگید

تیرش تموم شد

داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش

همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود

خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد

ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد...

تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین

فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس

برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش

کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم

اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید...

ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی...

اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب...

 اصلا من آمدم سرم رو بدم...

یا علی یا زهرا...

میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد

بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم...

امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم...

شهید_رضا_اسماعیلی

شادی روح مطهر شهدا صلوات :

مشنو از نی بشنو از دل

https://s8.uupload.ir/files/%D9%85%D8%B4%D9%86%D9%88_7y3i.jpg

مشنو از نی    بشنو   از دل

مشنو از نی چون حکایت میکند

بشنو   از دل چون روایت  میکند

مشنو از نی،نی نوای بی نواست

بشنو ازدل  ،دل حریم   کبریاست

نی چو سوزد تل خاکستر شود

دل چو سوزد محفل دلبر شود

نی ز خود هرگز ندارد شوروحال

دل    بود    مرآت   نور ذوالجلال

نی اگر پرورده آب و گل است

دست پرورده خداوندی دل است

نی اگر بشکست بی قدر و بهاست

بشکند گر  دل  خریدارش   خداست

نی تهی دست است و بی قدرو بها

دل   بود   گنجینه     عشق    و صفا

نی تهی مغز ودرونش پر هواست

دل   تجلیگاه   عرفان   و   ولاست

نی تو  را از یاد خدا  غافل کند

دل تو را در قرب  حق  نائل  کند

نی به هر دست و به هر لب آشناست

دل    مکان و   خانه  خاص خداست

نی   چو  بینم یاد  آرم   نینوا

دل   شود  نالان  به یاد کربلا

از   جفای  نی   دلم   آتش گرفت

کاش نی از ریشه آتش می گرفت

نی ز حلقوم حسین خون می مکید

پی نی  زینب گریبان می درید

دیدبر سر نی چون سر آن حق پرست

سر به محمل زد جبین خود   شکست

چون رود در شام و در تشت طلا

می خوردنی بر لب آن مقتدا

نی خورد چون بر لب و دندان او

دل بسوزد بر لب  عطشان او

ذره  بس کن ماجرای نی نوا

سوخت از این غم دل خیر النساء

 

دیوان  امام خمینی رحمه الله علیه

شهدایی که با زبان روزه به ملاقات خدا رفتند

https://s8.uupload.ir/files/%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C_bfpu.jpg

شهدایی که با زبان روزه به ملاقات خدا رفتند

یکی از رزمندگان دفاع مقدس: در #ماه_مبارک_رمضان شهدایی که در نبرد با دشمن مورد اصابت ترکش قرار می‌گرفتند، ما سریع برای آنها آب می‌بردیم اما آنها از نوشیدن آب امتناع می‌کردند تا با همان حس و حال معنوی به ملاقات خدا بروند...

السّلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

خرقه ی تزویر

https://s8.uupload.ir/files/%D8%AE%D8%B1%D9%82%D9%87_%DB%8C_ue0.jpg

خرقه ی تزویر

ماییم و یکی خرقه تزویر و دگر هیچ

در دام ریا  بسته به زنجیر و دگر هیچ

خودبینی و خودخواهی و خودکامگی نفس

جان را چو «روان» کرده زمین¬گیر و دگر هیچ

در بارگه دوست نبردیم و ندیدیم

جز نامه سربسته به تقصیر و دگر هیچ

بگزیده خرابات و گسسته ز همه خلق

دل بسته به پیشامد تقدیر و دگر هیچ

درویش که درویش‏صفت نیست، گشاید

بر خلق خدا دیده تحقیر و دگر هیچ

صوفی که صفاییش نباشد، ننهد سر

جز بر در مردِ زر و شمشیر و دگر هیچ

عالِم که به اخلاص نیاراسته خود را

علمش به حجابی شده تفسیر و دگر هیچ

عارف که ز عرفان کتبی چند فراخواند

بسته است به الفاظ و تعابیر و دگر هیچ

دیوان اشعار امام خمینی رحمت الله علیه