«یاد باد، آن روزگاران یاد باد»
می خواهم یادی کنم از افراد و جاها و اشیائی که در حال فراموش شدن است
- یاد «جبهه» به خیر؛
که دانشگاه خودسازی بود
که کنکورش صداقت و اخلاص بود
که متون درسی آن را «انتشارات شهادت» در کربلا با خون شهیدان راه خدا به چاپ می رساند
- یاد «موقعیت» به خیر؛ که کسی به فکر موقعیت نبود
- یاد «قرارگاه» به خیر؛ که دل را بی قرار می کرد
- یاد «سنگر» به خیر؛ که به غار ثور می مانست
- یاد «ایستگاه صلواتی» به خیر؛ که محل استراحت ملائک خدا بود
- یاد «جاده» به خیر؛
که ترجمه ی صراط مستقیم بود
که به تفکر چپ و راست، مُهر «باطل شد» می زد
- یاد «مَعبَر» به خیر؛ که به پل صراط می مانست
- یاد «سنگر کمین» به خیر؛که فاصله ی بین دنیا و آخرت بود
- یاد «آبادان» به خیر؛که به آبادی دل می پرداخت
- یاد «خرمشهر» به خیر؛ که خرم به خون شهیدان شد
- یاد «بستان» به خیر؛ که مزرعه ی عشق بود
- یاد «هویزه» به خیر؛ که عَلَم الهدی را تربیت کرد
- یاد «دهلران» به خیر؛ که مردمان ساده ای داشت
- یاد «موسیان» به خیر؛ که قوم موسی را به مسخره گرفت
- یاد «مهران» به خیر؛ که بوی مهربانی می داد
- یاد «کله قندی» به خیر؛ که مرگ در آن از عسل شیرین تر بود
- یاد «قلاویزان» به خیر؛ که نردبان عروج بود
- یاد «مجنون» به خیر؛ که داستان لیلی را بهتر بازگو می کرد
- یاد «هور العظیم» به خیر؛ که عظمت اسلام را به نمایش گذاشت
- یاد «کارون» به خیر؛ که بارها به رنگ خون در آمد
- یاد «اروند» به خیر؛ که روند جنگ را تغییر داد
- یاد «فاو» به خیر؛ که کلاس وفاداری بود
- یاد «دریاچه ی نمک» به خیر؛ که دل را به شور می انداخت
- یاد «کانال ماهی» به خیر؛ که به زیبایی آکواریوم پایان داد
- یاد «شلمچه» به خیر؛ که تکرار اُحُد و عاشورا بود
- یاد «طلاییه» به خیر؛ که ارزش طلا را شکست
- یاد «کلاه آهنی» به خیر؛ که نگهبان سجده گاه ملائک بود
- یاد «چفیه» به خیر؛ که سجاده ی عبادت بود
- یاد «پلاک» به خیر؛ که شماره ی پرواز را نشان می داد
- یاد «لباس های جبهه» به خیر؛که هیچ درجه ای نداشتندکه ساده و بی اتو بودند
- یاد «پوتین های جبهه» به خیر؛که بدون واکس بودند
که هیچگاه بر پدال بنز و پورشه و لامبور گینی قرار نگرفتند
- یاد «آفتاب جبهه» به خیر؛ که به گرمی می تابید
- یاد «ماه جبهه» به خیر؛ که شرمنده ی «ماه های زمینی، یعنی رزمندگان» بود
- یاد «ستارگان جبهه» به خیر؛ که به «ستاره های زمینی، یعنی شهدای زنده» چشمک می زدند
- یاد «عطر جبهه» به خیر؛ که بوی باروت می داد
- یاد «گلوله های جبهه» به خیر؛ که قاصد وصال خدا بودند
- یاد «ترکش های جبهه» به خیر؛ که امر به معروف می کردند
- یاد گونه هایی به خیر که بر آن «اشک استغفار» می غلتید
- یاد محاسنی به خیر که بر آن «غبار تبرک» می نشست
- یاد «دعای کمیل جبهه» به خیر؛ که پایانش «پاکی» بود
- یاد «قنوت جبهه» به خیر؛ که در آن «توفیق شهادت»، طلب می شد
- یاد «جهان آرا» به خیر؛ که به آرایش جهان پرداخت
- یاد «نامجو» به خیر؛ که به دنبال نام و نشان نبود
- یاد «کلاهدوز» به خیر؛ که از نمد انقلاب، کلاهی برای خود ندوخت
- یاد «چمران» به خیر؛ که «معلم دوست داشتن و دوست داشته شدن» بود
- یاد «زین الدین» به خیر؛ که زینت دین بود
- یاد «باکری» به خیر؛ که از آلودگی بکر بود
- یاد «خرازی» به خیر؛ که جز با خدا، معامله نمی کرد
- یاد «آبشناسان» به خیر؛ که کسی او را نشناخت
- یاد «صیاد» به خیر؛ که دل ها را صید می کرد
- یاد «همت» به خیر؛ که وجودش درس همت به بقیه می داد
- یاد پیکرهایی به خیر؛ که هیچگاه برنگشت
- یاد مادرانی به خیر؛ که بی صدا می گریستند
- یاد بچه هایی به خیر؛ که هیچ گاه پدرانشان را ندیدند
- یاد لبخندهایی به خیر؛ که «قهقهه ی شهادت» بودند
- یاد دستانی به خیر؛ که به «عباس عاشورای سالار شهیدان» اقتدا کردند
- یاد پاهایی به خیر؛ که زوتر از صاحبانشان به بهشت پیوستند
ما ماندیم و ما
ما ماندیم و درد فراق یاران
ما ماندیم و بار مسئولیت
ما ماندیم و شرمندگی
خدایا!
تو را به جان امام مهدی، کمک کن تا این یادها در متن زندگی ما بماند
بگذارم و بگذرم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
[Forwarded from a user (حاج مجید)]