فریب شیطان در بهار جوانی!
امام خمینی رحمت الله علیه:
گمان نکن که پس از محکم شدن ریشه گناهان انسان بتواند #توبه نماید، یا آنکه بتواند به شرایط آن قیام نماید. پس #بهار_توبه ایام جوانی است که بار گناهان کمتر و کدورت قلبى و ظلمت باطنی ناقصتر و شرایط توبه سهلتر و آسانتر است.
انسان در پیرى حرص و طمع و حب جاه و مال و طول املش بیشتر است...
شرح #چهل_حدیث ، صفحه 273
بیانات امام خمینی پس از آزادی از زندان/ تاسف و تالم شدید از پانزده خرداد
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون من تاکنون احساس عجز در صحبت ها نکرده ام و امروز خودم را عاجز می دانم، عاجز می دانم از اظهار تألمات روحیه ای که دارم برای اوضاع اسلام عموماً و اوضاع ایران خصوصاً و قضایایی که در این یک سال منحوس پیش آمد خصوصاً قضیه مدارس علمی، قضیه 15 خرداد قضیه 15 خرداد را من مطلع نبودم تا اینکه از حبس به حصر تبدیل شد و اخبار خارج به من رسید.
خدا می داند که مرا اوضاع پانزده خرداد کوبید. (گریه شدید حضار) حالا هم که به اینجا آمده ام از قیطریه، مواجه هستم با یک منظره هائی، با بچه های کوچک بی پدر، (گریه شدید حضار) با پدرهای جوان از دست داده، با مادرهای جوان مرده، با زن های برادر مرده، با پاهای قطع شده، (گریه شدید حضار) با افسردگی ها، اینها علامت تمدن آقایان است و ارتجاع ما. افسوس که دست ما از عالم کوتاه است، افسوس که صدای ما به عالم نمی رسد، افسوس که گریه های این مادرهای بچه مرده نمی رسد به دنیا (گریه شدید حضار)
صحیفه نور ص 68
من روز 15 خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
با فرا رسیدن 15 خرداد خاطره غمانگیز و حماسهآفرین این روز تاریخی تجدید میشود. روزی که بنا بر آنچه که مشهور است قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم و ستم کشیده ما به خاک و خون کشیده شد. روزی که طلیعه نهضت اسلامی این ملت شجاع و غیور گردیده؛ نهضت عظیمی که بیش از شانزده سال پیش به دنبال قیام روحانیت مسئول و متعهد در مقابل محمد رضا پهلوی- که مخالفتش با اسلام عزیز آشکار و آشکارتر شد- شکل گرفت.
روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا، پس از حادثهای ناگوار، اعتراض با موج عظیم انسانی- اسلامی بالا گرفت و به اوج رسید. و پس از آن، دست ناپاک استعمار از آستین شاه مخلوع در آمد و غائله 15 خرداد- 12 محرّم- را هر چه دردناکتر به وجود آورد.
محرّم چه ماه پر غائلهای، و چه ماه خونی، و چه ماه حماسهآفرینی! ماهی که دستگاه شاهنشاهی بنیامیه را در هم کوبید؛ و ماهی که رژیم شاهنشاهی 2500 ساله جنایتکاران را در هم پیچید. ملت ما نه محرّم را، که شاهد قتل عامهای وحشیانه جباران است، فراموش میکند و نه 15 خرداد را که سرآغاز نهضت اسلامی روحانیت است.
نهضت از حوزه علمیه قم، مرکز فقاهت راستین، برخاست؛ و برقآسا در سایر حوزههای علمیه و دانشگاهها و در تهران و سایر شهرها قشرهای عظیم ملت را فرا گرفت، و همه را به میدان مبارزه کشید. و در سالهای اخیر که حوادث به دنبال حوادث به وجود آمد؛ و ملت بزرگ با شعار اسلام و فریاد «اللَّه اکبر» و نور ایمان و وحدت کلمه بنیاد پهلوی را از بُن کند. و ملت ما این روز را عزیز میشمارد.
و من روز 15 خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم. و برای بزرگداشت شهدای خویش در این روز بزرگ در مدرسه فیضیه به سوگ مینشینم. به امید آنکه با خواست خداوند متعال باقیمانده ریشههای گندیده استعمار از بیخ و بُن کنده شود؛ و جمهوری اسلامی مبنی بر احکام نورانی قرآن مجید در کشور ما مستقر گردد.
و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته
روح اللَّه الموسوی الخمینی
12 خرداد 1358
صحیفه نور امام خمینی (ره) :
گفتگو با دو تن از پرستاران تیم درمان امام (ره)؛
از ما دعوت شد که به جماران برویم. ما درگیر بیماری امام شدیم و فهمیدم که مشکل قلبی است
از حفاظت آمدند با ما صحبت کردند که این موضوع باید کاملاً محرمانه باشد حتی نباید به همسرتان بگویید.
اولین باری که با امام رو به رو شدم ایشان در شرایطی بودند که از حال رفته بودند، آن زنگ اضطرار زده شده بود من دویدم و دیدم آقای دکتر ایشان جلوتر از من دارند امام را ماساژ و تنفس دهان به دهان میدهند و امام در پذیرایی خانهشان به زمین افتاده بودند،
امام اصلاً دیگر نبض نداشتند و قلب ایشان نمیزد، خداوند بار دیگر در سال 65 امام را به این امت بازگرداند، وقتی دکتر عارفی امام را دیدند گفتند که معجزهای صورت گرفته است.
بعد از آن اتفاق، امام را به بیمارستانی که بدون اطلاع ایشان در جماران ساخته شده بود منتقل کردیم.
امام وقتی فهمید که این بیمارستان تاسیس شده است گفتند بگویید که رئیس این بیمارستان بیاید. آقای دکتر نوربالا آمدند دست حضرت امام را بوسیدند و آقا فرمودند که حرام میدانند که بیماریشان بیرون فاش شود.
یک دستگاهی بود به اندازه قوطی کبریت که در جیب قرار میگرفت و این امکان را فراهم میکرد تا از فاصله 500 متری قلب بیمار کنترل شود. امام بخاطر شرایط حساسی که داشتند باید در طول 24 ساعت تحت کنترل پزشکی بودند
چراغهایی در اتاق پزشکی درست کردند که ما متوجه میشدیم امام در حالا حاضر کجا هستند و وضعیت ایشان را بررسی میکردیم.
یک دفعه در نزدیک خیابان نیاوران یک بمب زدند یک صدا بسیار وحشتناکی ایجاد شد در آن لحظه هم تغییری در ضربان قلب امام ایجاد نشد.
برای حضرت امام سنگر درست کردند دکتر پورمقدس رفتند پیش امام گفتند آقا جان لطفاً بروید در سنگر، امام گفتند مگر همه مردم سنگر دارند، دکتر پورمقدس گفتند هزینه شده و این سنگر ساخته شده لطفاً به آنجا بروید، امام گفتند اصلاً از چه کسی اجازه گرفتند که این سنگر را ساختهاند، بگویید خرابش کنند.
امام همیشه آرام بود اما ضربان قلبش در دو نقطه تاریخی دچار نوسان شد
اول زمانی بود که ماجرای آقای منتظری اتفاق افتاد و دوم شب قبل از یک عملیات در خط مقدم بود که این عملیات را خاطرم نیست اما ضربان قلب امام در این دو جا دچار نوسان زیادی شد.
یک روزی به مدت 45 دقیقه قبل از اذان دستگاههای ما فرکانسی از جانب امام دریافت نکرد و چراغی هم روشن نشده که ببنیم امام کجاست،تمام خانه امام را گشتیم اما امام را نیافتیم، بعد از 45 دقیقه دوباره رفتیم داخل اتاق ایشان دیدیم امام بروی تختشان نشستهاند آقای دکتر پورمقدس فرموند آقا کجا بودید، امام فقط لبخند زدند و جوابی ندادند، هیچکس نفهمید امام کجا رفته بودند
لکههای سیاهی بر روی پای امام وجود داشت. یک بار هنگامی که پای امام را شستشو میدادم. امام خمینی خطاب به آقای انصاری گفتند:آقای انصاری این لکههای سیاه را نگاه کن. اگر جوانها زود به خدا و معنویت برسند این لکهها بر روی دل آنها نمیافتد اما اگر به آن نرسند این لکه در دل آنها باقی خواهد ماند.
از حفاظت به ما گفتند که آقا محسن که آن زمان فرمانده سپاه بود درباره سکته امام اطلاعی ندارد و خیلی از مسولین نیز مانند ایشان هستند و از ما خواستند که اگر آقا محسن سوالی از ما پرسید، واکنشی نشان ندهیم، زیرا ممکن بود اگر آنان بفهمند تضعیف روحیه شوند.
اویل اردیبهشت 68 بودامام مشکلات جسمیشان زیاد شده بود آزمایش انجام شد و دکتر تشخیص داد که باید عکس گرفته شود، نتیجه عکس و آزمایش منجر شد تا ایشان اول خرداد بستری شود.
از عکس این نتیجه به دست می آمد که در معده تومور وجود دارد.
بیماری امام بسیار نادر بود/ پزشکان برای درمان امام دو دسته شدند
عدهای معتقد بودند، امام باید جراحی شود و عدهای نیز می گفتند: ایشان باید شیمی درمانی شود.
برخی نسبت به جراحی نا امید بودند، زیرا تومور به ریه و کبد دست اندازی کرده بود و متاستاز داده بود. بدن حالت تدافعی به خود گرفته بود. و پس از آن شرایط بد بیماری به امام امان نداد.
هنگامی که امام برای بستری شدن به بیمارستان آمدند با خانواده خود وداع خاصی داشتند و حاج احمد را بوسیدند. وقتی از پلهها پایین آمدند، گفتند: من دیگر این پلهها را بالا نمی آیم و این برای ما عجیب بود.
وقتی امام در سالن بیمارستان بودند، گفتند هر چیزی آخری دارد این هم آخرش.
یک بار، بعد از عمل، تزریق زیر جلدی ضد انعقاد برای امام انجام دادم؛ایشان به من گفت: چقدر اذیت میکنید و من هم به دکتر گفتم که دیگر من این کار را انجام نمیدهم زیرا امام ناراحت هستند.
ساعت 3 بعد از ظهر بود که ایست قلبی اتفاق افتاد و امام به اغما رفت. بعد از آن اخبار اعلام کرد: مردم برای امام دعا کنند. در لحظه آخر، ساعت 10 بود که ایست قلبی دیگری اتفاق افتاد و ما به امید بهبودی امام، نزدیک 20 دقیقه ایشان را ماساژ قلبی دادیم که حاج احمد آقا آمدند و گفتند دیگر بس است امام را اذیت نکنید.
امامِ سال ۶۸ که به جوار الهی رفت، از امامِ سال ۵۷ که وارد ایران شد، خیلی جلو رفته بود
کسی که فردایش از امروزش بدتر باشد، طرد شده است
رهبرانقلاب: شما خیال نکنید که امامِ سال ۶۸ که به جوار الهی رفت، همان امامِ سال ۵۷ بود که وارد ایران شد. نخیر، امام خیلی جلو رفته بود، خیلی پیشرفت کرده بود، خیلی بالا رفته بود...
خدا شاهد است که بعد از هر ماه رمضان، گاهی که خدمت امام میرسیدم، برایم محسوس بود که در این ماه رمضان، امام نسبت به گذشته بالاتر رفته، پرواز کرده و از مادّه دورتر شده است.
روزبهروز جلوتر میرفت و خودش را کاملتر میکرد. انسان مؤمن، این است. «من ساوی یوماه فهو مغبون».
اگر دو روزمان مثل هم باشد، سرمان کلاه رفته است. مغبون، یعنی فریب خورده، سرکلاهرفته. و کسی که فردایش از امروزش بدتر باشد، «فهو ملعون»؛ یعنی طرد شده است. ۶۹/۱۱/۲٩
بهمناسبت ایام سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی رحمهالله، به مرور بخشهایی از بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره ایشان منتشر خواهد شد.#امام_خمینی