دَستش توی عملیات قطع شـده بود.یه روز که اومدم خونه دیدم لباس کثیف رو شسته، بهش گفتم: مادر برات بمیره!
چطور با یک دست اینها رو شستی؟
گفت: مادر! اگه دو تا دستم رو هم نداشتم باز وجدانم راضی نمیشد کـه من خونه باشم و شما زحمت شستن لباسها رو بکشی...
#شهید_علیآقاماهانی
عند ربهم یرزقون
یڪے از زیباترین عڪسهاے دفاع مقدس معروف به عڪس شش برادرے چرا ڪه در عڪس سه برادر بزرگتر ایستاده و سه برادر ڪوچڪتر زیر پاے برادر بزرگتر نشسته و از همه جالبتر اینڪه پنج نفر به درجه رفیع شهادت و یک نفر به درجه جانبازے مفتخر گردیدند
شادی روح تمامی شهدای والامقام کشورمان که آ گاهانه و عالمانه و عاشقانه جانشان را تقدیم سرافرازی و عظمت و عزت ایران و مرزهای ایران و اهتزاز پرچم ایران کردند ؛
اینجا آب نیست؟
#صدیقه_مصطفوی، دختر امام روایت میکند: امام #احترام زیادی برای همسرشان قائل بودند، اگر بگویم در طول ۶۰ سال زندگی، زودتر از خانم، دستشان توی سفره نرفت، دروغ نگفتهام.
در طول زندگی مشترکشان، هیچوقت از خانم حتی یک لیوان آب نخواستند. همیشه خودشان اقدام میکردند و اگر هم در شرایطی بودند که نمیتوانستند، میگفتند: «آب اینجا نیست؟» ولی هیچوقت نمیگفتند آب به من بدهید. حتی از ما که دخترهایشان بودیم نیز درخواست نمیکردند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد۱، صفحه ۶۹