(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم
(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

(یادامام وشهدا) زخم هایتان یادمان رفت و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

موقع جنگ جوان پانزده شانزده ساله را می فرستادند خط مقدم و میگفتند شجاع است.

https://uupload.ir/files/4w4h_%D9%85%D9%88%D9%82%D8%B9_%D8%AC%D9%86%DA%AF.jpg

موقع جنگ جوان پانزده شانزده ساله را می فرستادند خط مقدم و میگفتند شجاع است. اما الان حاضر نیستند از یک شغل و از چندین شغل خود بگذرند و جایشان را به جوانی بدهند تا خودش را ثابت کند، می گویند بی تجربه است!!!

 

این عکس، ﺁﺩﻡ را خجالت‌زده می‌کند

https://uupload.ir/files/kxa3_%D8%A7%DB%8C%D9%86_%D8%B9%DA%A9%D8%B3.jpg

این عکس، ﺁﺩﻡ را خجالت‌زده می‌کند

یکی از حزن انگیزترین ودر عین حال حماسی‌ترین لحظات فکه

ماجرای گردان حنظله است

300 تن از رزمندگان این گردان درون یکی از کانال‌ها به محاصره‌ی نیروهای عراقی در می‌آیند،آنهاچند روز وصرفا با تکیه برایمان سرشار خود به مبارزه ادامه می‌دهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و باعطش مفرط به شهادت می‌ﺭﺳﻨﺪ،

ساعتهای آخرمقاومت بچه‌ها در کانال، بیسیم‌چی گردان حنظله حاج همت را خواست، حاجی آمد پای بیسیم و گوشی رابه دست گرفت.

صدای ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم که

میگوید:احمد رفت، حسین هم رفت. باطری بی‌سیم دارد تمام می‌شود، بعثیها عنقریب می‌آیند تاما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم.

حاج همت که قادر به محاصره‌ی تیپ‌های تازه نفس دشمن نبود، همان طور که به پهنای صورت اشک می ‌ریخت، گفت: بی‌سیم را قطع نکن

حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن

صدای بی‌سیم‌چی را شنیدم که می‌گفت: سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید:همانطور که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ما در قبال خون شهدا چه کردیم

اگر راه برای خداست، افسرده نباشید

اگر راه برای خداست، افسرده نباشید

اگر این راه را برای خدا می روید، اگر این طریق را برای خدا طی می کنید، افسرده‏ ‏نباشید از اینکه به شما اعتنا نمی شود؛ خداوند به شما عنایت دارد. کوشش کنید که راه‏ ‏برای خدا باشد، کوشش کنید که چشمتان را از مخلوق، از ما سوای خدا ببندید. توجه تان‏ ‏به این نباشد که اگر خدمتی برای خدا می کنید، دیگران پیش شما بیایند تواضع کنند.

#امام_خمینی

صحیفه نور ،جلد ٨،صفحه ٨٨

صحیفه نور امام خمینی(ره)

سالوس‌ها مشغول کارند

https://uupload.ir/files/3ue4_%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%B3%E2%80%8C%D9%87%D8%A7.jpg

سالوس‌ها مشغول کارند

تحریف‌کنندگان خط امام می‌خواهند بنیان‌گذار انقلاب را آن‌گونه جلوه بدهند که درگذر زمان هیچ‌کسی او را با پرچم‌داری مبارزه با طاغوت و استکبار و فریاد زننده بر سر ظالمان به ملت‌ها نشناسد و چه راهی بهتر از این‌که حضرت روح‌الله در ذهن و فکر مردم تنها با عنوان کسی که وعده دهنده آب و برق رایگان بوده است شناخته بشود.

تحریف‌کنندگان نانجیب خط امام تلاش می‌کنند تا برخلاف تأکید و دغدغه حضرت روح‌الله صندلی‌های قدرت در اختیار سرمایه‌داران و مرفهان بی‌دردی قرار بگیرد که با نصیحت و پند و اندرز اصلاح نمی‌شوند و مردم را از مبارزه برای کنار گذاشتن تشنگان قدرت منصرف سازند.

#امام_خمینی / رسانیوز

آموزش شنا

آموزش شنا       

قبل از عملیات ولفجر ۸ بود گفتن عملیات آینده آبی خاکی است و باید بچه ها آموزش شنا ببینند

 گردان را به بروجن برده و آموزش را زیر نظر استاد شاملو شروع کردیم

 استاد آموزش را به سه دوره ۱۰ روزه تقسیم کرد

۱۰روز اول آموزش مقدماتی ، ۱۰روز دوم تکمیلی و ۱۰ روز سوم تخصصی

آموزشها اول و دوم پایان یافت و به مرحله‌ سوم رسید استاد مرحله سوم را به سه دوره سه روزه تبدیل کرد

درسه روز اول استاد پاهای بچه ها را بست و در آب انداخت و گفت باید شنا کنید سه روز را با پاهای بسته شنا کردیم و همه بچه ها توانستن خیلی خوب شنا کنند ، و سه روز دوم دستهای بچه ها را بستند و در آب انداختن ، سه روز دوم با دست بسته ادامه پیداکرد تا اینکه به سه روز سوم رسید در این سه روز دست بچه ها را از پشت بستن و پاها را هم بستن و در آب انداختند

 وقتی سوال کردیم این کارها برای چیست می گفتند اگر به دست دشمن اسیر شدید و دست و پای شما بستتند و در آب انداختند اگر می توانید شنا کنید و اگر نمی توانید غرق می‌شوید

 در روز اخر از بچه ها ازمون گرفته شد وبچه ها را به مقر گردان در انرڗی اتمی در جاده اهواز آبادان بردند

 از کنار مقر گردان رودخانه کارون میگذشت وقتی در آنجا مستقر شدیم دیگر آموزشها شروع شد

 یکروز به کنار رودخانه رفتم دیدم یک نفر درکنار رودخانه نشسته و دست در آب می کند و چیزی را میگرد و دوباره در آب میاندازد جلو رفتم دیدم که سعادت اله جباری یکی از نیروهای گردان که بعدها شهید شد است به او گفتم که چه می کنی گفت اقای احمدی این قورباغه ها شنا بلد نیستن دست و پای انها را می بندم و به اب می اندازم تاشنایشان خوب شود

شادی روحش صلوات

محمد جعفر احمدی تیپ ۴۴قمر بنی هاشم گردان امیر المومنین (ع)گروهان امام حسین(ع)کشکول معنوی