(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم
(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

(یادامام وشهدا) زخم هایتان یادمان رفت و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

شیخ برپا

شیخ برپا

شیخِ برپا یکی از منبری‌های بنام مشهد بود که در طول ۵۰-۶۰ سال منبری بودنش، یکبار هم روی منبر ننشست. به همین دلیل شیخ برپا صدایش میزدند. او همیشه کنار منبر می‌ایستاد و برای مردم روضه می‌خواند و آنها را موعظه می‌کرد؛ حتی برای شب‌های احیا که گاه تا سحر طول می‌کشید، او همچنان کنار منبر ایستاده و جوشن‌کبیر می‌خواند. این شیخ ‌ اولین منبرش را در مشهد در حسینیه کرمانی‌ها برپا کرد؛ قبل از سنه ۱۳۲۰ شمسی.

مجالس روضه‌‌ پرشور‌ی داشت؛ پای منبر می‌ایستاد، روضه می‌خواند و اشک می‌ریخت.

TarikhMashhad

[In reply to تاریخ مشهد]

گرفتاری امام حسن(ع)

گرفتاری امام حسن(ع)

امام خمینی (ره):  امام حسن(ع) آن قدر گرفتارى که از این دوستان و اصحابش داشت از دیگران نداشت. اصحابى که توجه نداشتند که امام زمان‌شان روى چه نقشه دارد عمل مى‏کند، با خیال‌هاى کوچک‌شان، با افکار ناقص‌شان در مقابلش مى‏ایستادند و غارتش کردند و اذیتش کردند، و- عرض مى‏کنم که- شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند.

امام_خمینی

صحیفه_امام

مکتب_امام

صحیفه امام؛ج9؛ص30 | 18 تیر 1358

sahifeh_noor

پیامبر اکرم (ص) تا آخر ایستادند و به تکلیف عمل کردند.

پیامبر اکرم (ص) تا آخر ایستادند و به تکلیف عمل کردند.

به اندازه ای که برای پیغمبر اکرم گرفتاری پیش آمد برای هیچ کس پیش نیامد، ولی ایشان تا آخر ایستادند و به تکلیف شان عمل کردند، همین طور برای ائمه علیهم السلام، ولی آنها هم ایستادند... ما هم که انشاءالله متعهد به اسلام می باشیم و رشد اسلام را می خواهیم، تصمیم داریم جهان را برگردانیم و امیدواریم که ملت ها انجام دهند.

امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی

صحیفه_امام

امام_خمینی

صحیفه نور،جلد 18،صفحه 197

مورخ:1362/10/12

رحلت جانگداز پیامبر اکرم (ص) بر تمام مسلمانان جهان تسلیت باد

صحیفه نور شوید :

sahifeh_noor

ابرقدرت‌ها از پرچم سیاه ما می‌ترسند

ابرقدرت‌ها از پرچم سیاه ما می‌ترسند

امام خمینی (ره): قدرت‌هاى بزرگ از این چادرها[سیاهی‌های عزاداری] مى‏ترسند. قدرت‌هاى بزرگ از این سازمانى که بدون اینکه دست واحدى در کار باشد که آنها را مجتمع کند، خود به خود ملت را به هم جوشانده‏اند در سراسر یک کشور، کشور پهناور، در ایام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارک، [مى‏ترسند]. این مجالس است که مردم را دور هم جمع کرده است.

امام_خمینی

صحیفه امام؛ ج16؛ ص344 | 31 خرداد 1361

Sahifeh_noor

هادی_دلها شهید_ابراهیم_هادی

http://uupload.ir/files/2lrx_%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF_%D8%B3%D8%A7%D9%84.jpg

هادی_دلها

شهید_ابراهیم_هادی

سیره_شهید

خوشتیپ_برای_خدا

حدود سال ۱۳۵۴ بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی‌مقدمه گفت: «داداش ابراهیم، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده؛ وقتی داشتی توی راه میآمدی دو تا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف میزدند. شلوار و پیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری»

ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جا خورد؛ انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت.

ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد میپوشید و هیچوقت هم ساک ورزشی همراه نمیآورد و لباسهایش را داخل کیسه پلاستیکی میریخت. هر چند خیلی از بچه‌ها می‌گفتند: «بابا تو دیگه چه‌جور آدمی هستی؟! ما باشگاه میآییم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباسهایی است که میپوشی؟»

ابراهیم هم به حرف‌های آن‌ها اهمیتی نمیداد و به دوستانش توصیه میکرد: «اگر ورزش را برای خدا انجام بدهید، عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشید، ضرر خواهید کرد.»

یادش_با_ذکر_صلوات

اللهم_صل_علی_محمدو_آل_محمدو_عجل_فرجهم