(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم
(یادامام وشهدا)  زخم هایتان یادمان رفت  و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

(یادامام وشهدا) زخم هایتان یادمان رفت و آرمان هایتان را قاب گرفتیم

سیم_خاردار

http://uupload.ir/files/czad_%DB%8C%DA%A9_%D9%86%D9%81%D8%B1.jpg

سیم_خاردار

 یک نفر باید داوطلب می‌شد که روی سیم خاردار دراز بکشید تا بقیه از روی آن رد شوند

یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد

گفتند: «بیا!»

گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!»

چسبیدن به سیم_خاردار کجا

و

چسبیده ب میز ریاست کجا

[خاکریز استان اصفهان (F.D)]

گرامیداشت جوان مومن انقلابی

http://uupload.ir/files/g7e4_%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA.jpg

گرامیداشت جوان مومن انقلابی

یادواره شهید مدافع حرم عباس_دانشگر

زمان:پنجشنبه ۸ آذر از نماز مغرب و عشا

مکان:تهران نو،خیابان دماوند،مسیل جاجرود،مسجد حضرت صاحب الزمان(عج)

sepahiran313

خاطره ای از شهید حسین_فهمیده

http://uupload.ir/files/r5l_%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87_%D8%A7%DB%8C.jpg

خاطره ای از شهید حسین_فهمیده

یکی از روزها صدای بگو و مگوهایی از سنگر شنیده می شد توجه ما را جلب کرد. گویا حسین ریزه قصد داشت به خط_مقدم برود اما فرمانده اجازه نمی داد او اصرار  می کرد و خواهش که بگذارید من هم به خط بیایم فرمانده هم تاکید داشتند:

«حسین آقا حالا برای شما زود است»

 او که دید پا فشاری اش فایده ای ندارد، قاطع و درکمال ادب واحترام گفت: من به شما #ثابت می کنم که زود نیست.

چند روز بعد همه متوجه غیبت محمد حسین شده، نگرانی وجودشان را فرا گرفته بود. اما تلاششان نیز برای یافتن او بی فایده بود. چند ساعت بعد بچه ها چشمشان به عراقی کوتاه قدی افتاد که به سمت خاکریزشان  می آید صبر کردند تا اسیرش نمایند. کمی که جلو تر آمد، دیدند حسین_ریزه است که لباس عراقی ها را به تن کرده و سلاحشان را به دوش گرفته است!!

همان موقع نزد فرمانده رفت. در پاسخ نگاههای پرسشگر و تاحدودی عصبانی او گفت: « خودتان گفتید به خط رفتن برای من زود است. من به آنجا رفتم، یک عراقی را دست خالی کشته ، لباس و پو تین وسلاح او را به همراه آوردم تا ثابت کنم اراده و عشقم از جثه ام بزرگتر است!!

شهداى ما مظهر عقلانیت دینى و مدافع حقانیت و عدالت بودند

http://uupload.ir/files/k0is_%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D8%A7.jpg

شهداى ما مظهر عقلانیت دینى و مدافع حقانیت و عدالت بودند

امام خامنه ای

۶ آذر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم عبدالرشید_رشوند گرامی باد

[عاشورائیان (مدافعین حرم آل الله)]

به ﺍﯾﻦ ﮐﻮﺯﻩ در ﺯﺑﺎﻥ ﮔﯿﻠﮑی (لهجه چولابی) ﻧَﯿﻪِ گفته می‌شود و از گذشته‌های بسبار دور در چولاب ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﻍ ﺯﺩﻥ ﺍﺯ آﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﺩ.

http://uupload.ir/files/c87h_%D8%A8%D9%87_%EF%BA%8D%EF%AF%BE%EF%BB%A6.jpg

به ﺍﯾﻦ ﮐﻮﺯﻩ در ﺯﺑﺎﻥ ﮔﯿﻠﮑی (لهجه چولابی) ﻧَﯿﻪِ گفته می‌شود و از گذشته‌های بسبار دور در چولاب ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﻍ ﺯﺩﻥ ﺍﺯ آﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﺩ.

 ﻣﺎﺳﺖ ﻭ آﺏ را ﺩﺭﻭﺩﻧﺶ و ﻣﯿ‌‌‌‌‌ﺮﯾﺰﻧﺪ ﻭ با گرفتن دسته‌اش ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ تا ماست در آب حل شود و کره به دست بیاید. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﻍ ﺷﻨﺎﻭﺭ می‌شود. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﮐﺮﻩ ﻭ قرار دادن آﻥ ﺩﺭ آﺏ سرد ﺩﻭﻍ ﻣﺤﻠﯽ آماده و ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩه می‌باشد.

در گذشته شهر آستانه اشرفیه محل ساخت انواع ظروف سفالی گلی بود و نَیهِ را بیشتر در آنجا می‌ساختند.

چولابی ها:

choolabiha