به ما گفت :

به ما گفت :

من تندتر می‌روم

شما پشت سرم بیایید

تعجب کرده بودیم !!

سابقه نداشت

بیشتر از صد کیلومتر

سرعـت بگیرد !!

غروب نشده رسیدیم گیلانغرب ...

جلو مسجدی ایستاد ؛

ماهم پشت سرش

نمــاز ڪہ خواندیم ،

سریع آمدیـم بیـرون ...

داشتیم تنـد تنـد

پوتین‌هایمان را می‌بستیم

ڪہ زود راه بیفتیم

گفت : ڪجا با این عجله ؟!

میخواستیم به نماز جماعت برسیم

ڪہ رسیـدیم ...

سردار_عاشورایی_بدر

شهید_مهدی_باکری

نماز_اول_‌وقت

مسعود میرزاده

مسجدشهدای دیانتی(رشت)

 

فرزندان روح الله

http://uupload.ir/files/pp5_%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg

فرزندان روح الله

رهبرانقلاب: معجزه‌ی انقلاب این است که بعد از چهل سال شما می‌بینید جوان مؤمن مسلمان که نه امام رحمه‌الله را دیده است، نه انقلاب را دیده است، نه دوران دفاع مقدّس را دیده است، امّا امروز با روحیه‌ی انقلابی، مثل همان جوانِ اوّلِ انقلاب میرود وسط میدان و با علاقه، با احساس مسئولیّت، با شجاعت تمام در مقابل دشمن می‌ایستد. ۱۳۹۷/۰۹/۲۱

چهل_سال_پیروزی

نسخه چاپ

http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=41487

اوایل انقلاب منافقین شایعه کرده بودند که:

http://uupload.ir/files/6vr_%D8%A7%D8%A6=%D9%88%D8%A7%DB%8C%D9%84.jpg

اوایل انقلاب منافقین شایعه کرده بودند که:

شهید بهشتی سنی است و به ولایت امیر المومنین علی (سلام الله علیه) اعتقادی ندارد و حتی در اذان و اقامه عبارت (اشهد ان علیا ولی الله) را نمی گوید!

به شخصی که این شایعه را باور کرده بود گفتند: در نماز جماعت ایشان شخصا شرکت کن تا خودت شهادت به ولایت علی (علیه السلام) را با گوش های خودت بشنوی!

از آن طرف دوستان به شهید بهشتی هم گفتند:

اگر ممکن است امشب این عبارت را کمی بلندتر بگوئید تا این آقا بشنود و رفع شبهه بشود!

آن شب شهید بهشتی آن عبارت را که مستحب هم هست نگفتند. بعد از نماز وقتی از ایشان پرسیدند:

آقا! چرا امشب (اشهدان علیا ولی الله) را نگفتید!

فرمودند: من تمام وجودم به ولایت امیرالمؤمنین شهادت می دهد, اما امشب دیدم اگر بگویم به خاطر ولایت و محبت امیرمومنان نیست, بلکه به خاطر این است که یک مخالف خود را راضی کنم, پس نگفتم!

اخلاص

ضربی

به یاد شهدای کشور سربلندمان ایران اسلامی

به یاد شهدای کشور سربلندمان ایران اسلامی

یادم هست کلاس_چهارم٬ توی کتاب فارسی مون یک پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!!

 قهرمانی که با اسم و خاطره اش بزرگ شدیم!! 

پطروس"

توی کتاب،عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!!

همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!!

پطرس ذهن ما خسته بود٬تشنه و رنگ پریده، انگشتش کِرخت شده بود و...!!

سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ هانس بوده است!!

تازه هانس هم یک شخصیت_تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپ داچ" آن را نوشته بود!!

بعدها، هلندیها از این  قهرمان_خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!!

خودهلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!!

شاید آن وقتها اگر میفهمیدیم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت میشدیم!!

اما توی همان روزها٬ سرزمین_من پر ازقهرمان بود!!

قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم  داستانهاشون....

شهید_ابراهیم_هادی:

جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کانال کمیل شد!!!

شهید_حسین_فهمیده:

نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!!

شهید_حاج_محمدابراهیم_همت:

سرداری که سرش را خمپاره برد...!!!

 شهیدان_علی،مهدی وحمید_باکری:

سه برادرشهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!!

شهیدان_مهدی ومجید_زین_الدین:

دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!!

شهید_حسن_باقری:

کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت!!!

شهید_مصطفی_چمران:

دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!!

کسی که خبر شهادتش رابه اسم شکار بزرگ در اخبار بغداد آوردند...

کاشکی زمان بچگیمان لااقل همراه با داستانهای_تخیلی، داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میداند

ما_که_خودمان_قهرمان_داشتیم!!!

یه روزی یه لره...

یه روزی یه ترکه...

یه روزی یه عربه...

یه روزی یه قزوینیه...

یه روزی یه آبادانیه...

یه روزی یه اصفهانیه...

یه روزی یه کردستانیه....

یه روزی یه شمالیه...

یه روزی یه شیرازیه...

یه روزی یه  مشهدیه...

مثل مرد جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمان نکند!!!

لره...........شهید بروجردی و... بود!

ترکه.....شهید مهدی باکری و... بود.

عربه....شهید علی هاشمی و... بود!

قزوینیه...شهید عباس بابایی و... بود!

آبادانیه........ شهید طاهری و... بود!

اصفهانیه.... شهیدابراهیم همت و... بود!

شمالیه...... شهیدشیرود و ... بود!

شیرازیه...شهیدعباس دوران و... بود!

کردستانیه...شهید خالد حیدری و... بود!

 مشهد یه... شهید محمود کاوه و... بود!

و..... مردان واقعی اینها بودند!!!

ای کاش،گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم...!!!

التماس دعا

دی ماه 1365 شلمچه، سه راه شهادت

http://uupload.ir/files/3lbt_%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%A7%D9%87_65.jpg

دی ماه 1365

شلمچه، سه راه شهادت

همواره برایم سوال بوده و هست که:

این شهید در آخرین لحظه حیات، کاغذ و قلم به دست گرفته تا چه بنویسد؟!

برای کی بنویسد؟

فهرست اموال و داراییها؟

حسابهای بانکی؟

نشانی خانه های شخصی؟

حقوقهای نجومی؟

پاداش میلیاردی ؟؟؟؟

شما چی فکر می کنید؟

khabaresiasihoghoghitablighi