شهید_حسن_پاینده تنها ۲۰ روز قبل از شهادت پیشنهاد رشوه ۵ میلیون تومانی از سوی قاتل را رد کرده بود
شهید_پاینده به روایت همسر
شهید_امنیت
رشت
اخبار گیلان
guilan_news
شهید_ابن_شهید....!
سال ۶۲ بود. می خواست به جبهه برود. دیدم دارد پسر ۴ ساله اش را هم آماده می کند. گفتم: این چه کاریه، جبهه که جای بچه ۴ساله نیس! خندید. اما جدی گفت: امام حسین در راه اسلام طفل شیرخوارش را به میدان نبرد برد، ما که هنوز برای اسلام و امام کاری نکردیم!
همان سفر پدر و دایی پیرش را هم برد. با خنده می گفت: فقط که نباید بچه های ما بچه شهید باشند، بگذارید ما هم بچه شهید باشیم.
راوی: همسر شهید عبدالرضا مصلی نژاد، فرمانده محور لشکر المهدی (عج)، شهادت: ٢٤/١٠/١٣٦٥، شلمچه کربلای ۵
شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
هرگاه که نمازت
قضا شد و نخواندی
در این فکر نباش که
وقت نماز خواندن نیافتی
بلکه!
فکر کن چه گناهی را
مرتکب شدی که خداوند نخواست
در مقابلش بایستی
نماز_را_سبک نشماریم
TebyanOnline
یادی_از_شهدا
شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) میگویند حق است. از شب اول قبر و سوال و ...
شهید_احمد_علی_نیری
TebyanOnline
ما خودمان فرهنگ داریم
بعد از آموزش های سخت، پایین کوه که میرسیدیم، حاج احمد خرما گرفته بود دستش،به تک تک بچه ها تعارف میکرد.
وقتی بر میداشتم، گفتم: "مرسی برادر!"
گفت: "چی گفتی؟!" فهمیدم چه اشتباهی کردم؛ اما دیگر دیر شده بود! ظرف خرما را داد دست یکی دیگه، گفت: "بخیز! "تو اون سرما، تو برف، بیست متر سینه خیز برد. دیگه توان نداشتم، ولو شدم. گفت: "باید بری." ضربه ای به پشتم زد که ... بعداً به حاج احمد گفتم به خاطر یک کلمه،
برای چی منو زدین؟ گفت: ما رژیم طاغوتی رابا فرهنگش بیرون کردیم، ما خودمون فرهنگ داریم،
زبان داریم. شما نباید نشخوارکننده کلمات اجانب باشید. به جای این حرف ها بگو خدا پدرت رو بیامرزه!"
راوی: سردار عسکری
حاج_احمد_متوسلیان
Habiliyan